چکیده سخنرانی استاد هادی سروش
با موضوع امام حسین(ع) در مواجهه با فراتر از استبداد فرعون
استاد هادی سروش در شب عاشورا :
استبداد بنی امیه فراتر از استبداد فرعون است و ممکن است مبارزان با استبداد خود روزی گرفتار استبداد شوند که در مورد بنی اسرائیل چنین بود.
حجت الاسلام و المسلمین استاد هادی سروش در شب عاشورا در جمع عزاداران حسینی در کانون توحید با موضوع “استبداد بنی امیه فراتر از استبدادفرعون” به تشریح انحرافات فکری و سیاسی بنی امیه پرداخت و استبداد امویان را بخاطر استفاده از دین ،از استبداد فرعونیان شدیدتر توصیف نمود.
استاد حوزه گفت : نکته در خور توجه اهل فکر این است ؛ عده ای در مبارزه با استبداد وارد میدان می شوند و استبداد را می شکنند ولی متاسفانه خود دچار استبداد می شوند! این مشکل را ما در مبارزات بنی اسراییل با فرعون و سپس گرفتار شدن خود بنی اسرابیل به استبداد میبینیم!
این نکته بسیار مهمی است که می توان از لابلای سخنان حضرت امام حسین در عاشورا استفاده کرد و قرآن همه ما را به تفکر و تامل در استبداد فرعون نموده است تا در شناخت استبداد با مواجهه با مشکل نشویم.
وقتی دیده شد که سیدالشهدا (ع) در یکی از خطبه ای خود در روز عاشورا از فرعون و بنی اسرائیل سخن دارند ، بر آن شدم که این سخن امام حسین حتما اشاره به نکته خاصی دارد و این انتخاب حتما علتی دارد.
برای پی بردن به مهم باید به قرآن مراجعه کرد و دید قرآن درباره فرعون و چگونگی استبداد وی به چه محورهایی توجه ها را جلب نموده .
در سوره قصص، فرعون را دارای استبدادی با چهار وجه توصیف می کند؛
۱. فرعون “علا فی الارض” ، دچار شیفتگیِ قدرت و برتری جویی در زمین بود.
۲. “جعلها شیعا” ، یعنی جامعه را گروه و گروه کرد و مردم را به جان هم انداخت!
۳. “یستضعف طائفه” ، یعنی؛ گروهایی از افراد تاثیرگذار جامعه را تحقیر کرد و به استضعاف کشاند. این استضعاف در مورد گروهی مانند نخبگان و دانشمندان و چهره های موثر در جامعه بود.
۴. “یذبح الابناء” ، چهره جوان و هر خونی که احتمال می داد میداند برای استبداد او خطر آفرین باشد را به زمین ریخت
بنی امیه همه این چهار کار را کردند، همه کشور را در اختیار گرفتند، مردم را به جان هم انداختند، نخبگان منتقد را خانه نشین کردند و خون های موثر را به زمین ریختند!
بنی امیه فراتر از استبداد فرعون حرکت کردند!
بنی امیه فراتر از استبداد فرعون حرکت کردند، فرعون ادعای سلطنت و اولوهیت داشت، اما بنی امیه دین را در خدمت خود گرفت، و نهایت سوء استفاده از دین را برد!
در خطبه ای که کلینی در جلد ۸ کافی نقل می کند ، امیرالمومنین فرمود: سخنان دروغ را به پیامبر نسبت می دهند.
و متاسفانه مردم هم این را می پذیرند!
اینها را فرعون کجا بلد بود و کجا از خدا و دین برای استبداد استفاده می کرد؟
تاکید دستگاه بنی امیه بر مناسکِ مشخصِ دینی
بنی امیه برای حفاظت از قدرت خود نیاز به سیاه لشگر دارد و بهترین سیاه لشگر ؛ جماعت های پرشور است.
بنی امیه، هم دستکاری در فروع دین کردند و هم در اصول دین!
فروع دین را در جماعت و جمعه ، و نیز زکات را مورد تبلیغ قرارداد.
آنان از تشکیل نمازهای پرشور به دنبال سیاهی لشگر بودند و از زکات دنبال فربه کردن خود با دست در بیت المال !
شاید برخی روایات تند وتیز در مورد کسی به نماز جماعت و جمعه نرود که مثلا باید خانه او را آتش زد ، بی ارتباط با سیاست های بنی امیه نباشد و قطعا در اینصورت موردجعل قرار گرفته و خلاصه جای بررسی از دیدگاه فقهی و حدیثی دارد.
از دیگر فرع های فروع دین حج است و در این مورد حتی معاویه می خواست که در دمشق صورتی از کعبه درست کند که حج را هم مصادره کند که موفق نشد.
چه بسا رازِ سخن امیرالمومنین ؛ درباره مناسک دینی که بدون فهم دین باشد ، مانند چارپایی است که در آسیاب می چرخد و هیچ حرکت صعودی ندارد ، برای روش بنی امیه باشد.
و دریافت زکات و اندوخته شدن بیت المال!
بنی امیه درباره مساله زکات مانور زیادی کرد چون تمام اعتبار اقتصاد دولت اموی از زکات به عنوان بیت المال تغذیه می شد.
بنی امیه با پول های فراوان و خرید برخی صحابی پیامبر و جعل حدیث و بلکه به تعبیر علامه عسکری ؛ جعل راوی حدیث ! یعنی نقل حدیث از شخص های خیالی و غیر واقعی ، وگدر شام دست به تاسیس موسساتی زد که کارشان تحریف دین بود و گاهی هم محافل بین المللی می گذاشتند و از هند و یونان و .. برای پیشبرد امور فرهنگی شان استفاده میکردند!
به عنوان نمونه ؛ فقط به عبدالرحمن بن عوف برای تفسیر برای قرآن و نقل حدیث جعلی ، از بیت المال یک میلیون دینار دادند و او امثال او توانست در شام دستگاهی برای تولید حدیث درست کند و کتابهای اهل سنت مملو از ایم مجعلولات و موهومات است!
در مقابل آن زیاده روی درباره برخی مناسک دینی برای سوء استفاده ، اما درباره امر به معروف و نهی از منکر حکومت اموی هیچ موضع مثبتی ندارد و بلکه موضع منفی دارد ! نمونه اش مروان است که گفت: اگر کسی مرا در خطبه نماز جمعه انر به تقوا کند و بخواهد مرا نهی از منکر کند، در همان نماز گردنش را می زنم!
بنی امیه و تبلیغ شرک در پوشش دین
علاوه بر دستکاری فروع دین، در اصول دین هم دخالت کردند و توحید را به شرک تبدیل کردند، طبق نقل کلینی در اصول کافی ؛ امام صادق (ع) فرمود: بنی امیه از ایمان و نماز برای مردم گفتند ولی جلوی تشخیص شرک را گرفتند تا مردم از کارهای شرک آمیز دستگاه اموی باخبر نشوند!
آمدند ؛ بجای خدا قضاوت کردند، دستور به بزنید، بکشید، تصاحب کنید ، و… از سادترین کارهای روزمره بنی امیه بود!
بنی امیه و قدیس سازی از شخصیت های زمینی
برای تصاحب کامل همه آزادی های جامعه به نفی حاکمیت ، یکی از راههای رسیدن به این مهم ، کوتاه کردن دست مردم و انتقاد مردم این است که شخصیت های زمینی و پر خطاء در جایگاه مقدسات آسمانی نشسته شود!
از این رو بنی امیه آمدند و گفتند: “معاویه مخلوق خدا نیست، چون کاتب وحی بوده و وحی و کاتبش مخلوق نیست “!
موحدانِ واقعی به عنوان مرتد معرفی می شوند!
از سیاست های بسیار ضد اخلاقی امویان این بود برای نفی مخالفین به آنان تهمت ارتداد می زدن و موحدان واقعی را مرتد معرفی کردند! و گفتند: کسی که از جماعت مسلمین فاصله بگیرد و با حاکمیت مخالفت کند، خونش مباح است! این سخن را طبق نقل طبری ؛ برادر زن هانی در کوفه برای جذب نیرو در سپاه کوفه در جنگ با امام حسین گفت !
تشدید استبداد امویان نسبت به استبداد فرعون
بنی امیه خط استبداد فرعون را ادامه داد و آن را با دو وسیله به شدت و وسعت بیشتری رساند !
عامل اول: علمای حکومتی بودند که با پول بیت المال تغذیه می شدند و به اصطلاح امروز دارای موسسات فرهنگی وابسته به حکومت در شام بودند و از یک سو دست تفسیر برأی قرآن زدند و احادیث جعلی که میتوانست به نفع امویان و حکومت آنان باشد رقم زدند و سوی دیگر با ارتباط گسترده ای با جهان آن روز مانند هند ، یونان و .. آنچه که در سیاست بلد نبودند از آنها یاد می گرفتند!
دوم: سیاست بازی معاویه بود او را برای حاکمیت و نفوذ حکومت مستقرتر نمود.
به این نمونه توجه کنید ؛ معاویه اصلا پاسخگوی تصمیمات و سیاست های اتخادی خود نیست و فقط برای عدم پذیرش هزینه های رفتار غلط حکومت -به نقل جناب ابن عبد ربه در عقدالفرید- میگوید: “انی استحی ان اظلم من لایجد ناصرا الا الله” ! در نتیجه چیزی را به عهده نمیگیرد!
و از سوی دیگر بر کارگزاران فاسد و عوامل فاسد و مسئولان دزد در حکومت روی خوش،نشان داده و دشمن سازی در درون حاکمیت نمی کند!
این نمونه را ببینید ؛ وقتی یکی از ماموران ابن زیاد دست به دزدی و اختلاس زد ! برای فرار از دست ابن زیاد به سوی شام رفت و معاویه او با روی باز استقبال کرد و این خبر به ابن زیاد رسید و ابن زیاد گله کرد. معاویه پاسخش این بود ؛ شما میتوانی بر علیه افراد مجرم در حاکمیت بنی امیه دندان تیز نشان دهی ولی اگر آنان به من پناه آورند ، من با لبخند آنان راخواهم پذیرفت!
بشارت قرآن ؛ هیچ مستبدی ماندنی نیست
نکته مهم قرآن در سوره قصص در امتداد رفتار مستبدانه فرعون ؛ بشارت به پایان یافتن استبداد و آغاز دوران جدید است . خدا این بشارت را با آیه ؛ “وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى ٱلَّذِينَ ٱسۡتُضۡعِفُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَنَجۡعَلَهُمۡ أَئِمَّةࣰ وَنَجۡعَلَهُمُ ٱلۡوَٰرِثِينَ” در آیه پنجم بعد از تشریح استبداد فرعون قرار داده است.
این درس بزرگ قرآن است که استبداد ممکن است طولانی و پیچیده و پر نفوذ شود ، اما نمیتواند ماندگار باشد . قطعا زمینه ها عوض می شود و برجستگانی پا به عرصه گذاشته و مهلت مستبدان را به نقطه پایانی می رسانند
این آیه اگر به ظهور حضرت ولی عصر (عج) معنا شده، به تصریح علامه طباطبایی ؛ به عنوان ذکر یکی از مصادیق است و در هر برهه ای مفاد این آیه می تواند در جوامع خود را به اثبات برساند.
و خلاصه آیه “ونرید انمن الذین استضعفوا فی الارض” این بشارت را میدهد که هیچ مستبدی پایدار نمی ماند.









