چکیده سخنرانی دکتر ظریفیان در مراسم شام غرببان عزای حسینی
پرسش بحث این است که عاشورا، محصول چه جامعه ای است؟
واقعیت این است که واقعه عاشورا یک تصمیم آنی و چند روزه حاکم مستبدی مثل یزید نبود، بلکه محصول تحولاتی بود که طی چند دهه اتفاق افتاده بود.
یزید برای عبیداله زیاد حکمی صادر کرد: اگر حسین را کشتی شخص محترمی هستی، اما اگر نکشتی همان شخص بی مقدار و بی اصل ونسب گذشته هستی.
از نظر جامعه شناسی سیاسی عاشورا محصول کنشگران سیاسی آن عصر بود، جامعه ای که قبل از هجرت پیامبر به مدینه، متکی به اصالت قدرت، خشونت و نظام قبیلگی بود، بتدریج دستخوش تحول شد و پس از فتح مکه این مناسبات جدید را در کل جزیرة العرب حاکم کرد و نظام پیرسالار و عمودی و از بالا به پایین را تغییر داد و آن را به نظام افقی و متکی بر رضایت عموم مردم، چه مسلمان، چه اهل کتاب و چه حتی مشرکین تبدیل کرد.
پیامبر طی ده سال حدود چهل قرارداد با مردم منعقد کرد و اقداماتش را متکی به توافق و رضایت دوسویه نمود، چرا که خداوند به رسول اکرم فرمود:
انما انت مذکر لست علیهم بمصیطر
تو موظف به ذکر و آگاهی بخشی هستی و هیچ سیطره و تسلطی برمردم نداری که آنها را مجبور کنی.
پیامبر با همه ویژگی های آسمانیش، در موقعیت حاکم، یک بشر است و مردم هم بین دو نقش پیامبری و حکومت او تفکیک قائل بودند، دستورات آسمانی پیامبر را میپذیرفتند، اما در موضع حکومت دستورات او را نقد کرده و مورد گفتگو قرار می دادند و پیامبر هم گاه مردم را اقناع کرده و گاه نقد آنها را می پذیرفتند.
نتیجه این تحول این بود، جامعه قبیله ای که دشمن قبایل رقیب بود، با آنان تبدیل به برادر شد و خانه و سفره اش را با عضو قبیله ای که دیروز می جنگید، تقسیم کرد
البته طی مدت ده سال محدود حکومت پیامبر، این تحولات کاملا تثبیت نشد و پس از پیامبر، جامعه را بعضا به ویژگی های سابق برگرداندند و نظام اجتماعی عصر جاهلیت را تا حدی احیا کردند
پیامبر براساس نظر مردم و مشورت با آنان تصمیم می گرفت و حتی در مورد جنگ، خلاف نظر خود را مطابق با رفراندوم مردم عمل کرد و در جنگ احد آنگونه عمل نمود.
در فتح مکه، بدترین دشمنان خود که او را شکنجه کرده و عزیزانش را کشته بودند، بخشید تا دلها را بدست بیاورد
اما پس از پیامبر، با فتوحات خلفا، اصالت انسان در دوره پیامبر مجددا به اصالت قدرت و ثروت تبدیل شد. نتیجه فتوحات کسب قدرت و ثروت برای برخی افراد و ازدست دادن پایگاه مردمی حکومت شد و رابطه افقی را دوباره به رابطه از بالا به پایین برگرداندند.
در فتوحات از ۱۱ لشگر، شش لشگر در اختیار بنی امیه بود و آنچنان جامعه را به عصر جاهلی بازگرداند که امیرالمومنین فرمود: نمی توان این جامعه را اصلاح کرد و نتوانست.
امیرالمومنین یک مسجد نساخت، چون معتقد بود وظیفه حکومت، تامین رفاه و امنیت مردم است تا مردم با میل خود دیندار شوند.
معاویه در ابتدای حکومت بر منبر رفت و به مردم گفت: من با رضایت شما بقدرت نرسیدم بلکه با شمشیر خلافت را کسب کردم، امنیت و رفاه شما در گرو اطاعت از من است، با شما برای نماز و روزه نجنگیدم بلکه برای حکومت با شما جنگیدم.
البته معاویه ۲۰ سال حکومتش را با شمشیر اداره نکرد، مدرسه، حوزه علمیه و مسجد ساخت تا استبدادش، استبداد دینی و موجه شود و خدای مورد نیاز امویان را ساخت.
علما را بکار گرفت و به آنها پول و خانه و زن داد تا قدرت او را مشروع جلوه دهند.
بخش بزرگی از اموال جامعه را تصاحب کرد تا پشتوانه قدرتش باشد و عملا تحولاتی که پیامبر در جامعه ایجاد کرده بود، خنثی کرد و این جامعه ای بود که آمادگی برای کشتن سیدالشهدا پیدا کرد.









