دکتر صادق نیا: در تمامی دوره ها عاشورا بعنوان یک مساله، مطالبه و محرک توده ها در برابر قدرت و حکومت بوده نه یک پدیده حکومتی و متصل به قدرت

 دکتر مهراب صادق نیا در مراسم عاشورا و امروز ما:

 

گفتمان هایی که در تحلیل و تبیین عاشورا در طول تاریخ پدید آمده است عمدتا محصول شرایط عصر تحلیلگران بوده است.

در دوره ای طولانی؛ عاشورا یک رخداد صرفا تاریخی بود؛ در دوران آل بویه و صفویه و قاجاریه تفسیر تسکین دهنده و عزاگونه از عاشورا وجود داشت؛ در دوره هایی مانند دهه های چهل و پنجاه تفسیری انقلابی و ایدئولژیک از عاشورا ارائه می شده و در دهه شصت بعنوان الگو وتسکین دهنده جامعه درگیر جنگ ارائه می شد.

بنابراین عمدتا بجای آنکه عاشورا یک پیامبر و پیام دهنده به جامعه باشد براساس نیاز جامعه و تحلیلگران از آن بعنوان یک ظرفیت استفاده شده است.

البته تقریبا در تمامی دوره ها عاشورا بعنوان یک مساله، مطالبه و محرک توده ها در برابر قدرت و حکومت بوده نه یک پدیده حکومتی و متصل به قدرت.

بحث ما در اینجا تفکیک میان دینداری و عقیده داری است.

البته من با عقیده مخالف نیستم اما با نشاندن آن بجای ایمان مخالفم.

باید ابتدا به تفاوت ایمان و عقیده توجه کرد؛ ایمان یک کیفیت نفسانی و درونی و تجربه معنوی است که وقتی توسط فرد مؤمن روایت و بیان می شود و به مقایسه بین تجربیات افراد می پردازد که وارد حوزه عقاید میشود.

در واقع عقیده و ابراز عقیده روایتگر و نشان دهنده ایمان و تجربه دینی است.

مکاتب اعتقادی در اسلام از قرن دوم و سوم پدید آمدند و معلول بیان و گفتگو درباره تجربیات دینی گروههای مختلف هستند و از این نقطه، اعتقاد داری در کنار دینداری شکل می گیرد.

ایمان بخش مهمی از دین است اما اعتقادات بخشی از دین نیست بلکه روایت و تفسیر ما از تجربه دینداری داری است.

دین در نگاهی مجموعه ای از اخبار و دستورات است.

دینداران باید به اخبار و گزاره های خبری دینی ایمان داشته باشند؛ نه اعتقاد و به دستورات عمل کنند.

رستگاران کسانی هستند که به غیب ایمان دارند و نماز را اقامه می کنند.

ماهیت دین؛ ایمان و عمل است؛ نه اعتقاد.

ایمان و عمل تاثیر درونی و بیرونی دارد اما اعتقاد لزوما تاثیری بر انسان ندارند؛ ما به خوبی راستگویی و بد بودن دروغگویی اعتقاد داریم اما دروغ می گوییم.

ما به خدا اعتقاد داریم اما این اعتقاد در رفتار ما چه اثری دارد؟

پزشکی که درباره مضرات سیگار و فست فود به درستی سخن می گوید اما خودش به اعتقادش بی اعتناست.

قران دینداران را مومنان توصیف می کند نه معتقدان.

فهرست تفاوتهای مومنان و‌معتقدان:

ایمان ماهیتی گرم دارد و به مومنان احساس امنیت و اعتماد می دهد اما اعتقاد ماهیتی گرم ندارد.

ایمان از ما مراقبت می کند اما ما باید از اعتقاد مراقبت کنیم و برای تبلیغ آن بودجه و امکانات اختصاص دهیم.

ما باید بدنبال ایمان برویم اما اعتقاد خودش را به دیگران تحمیل می کند و خود را برحق می داند.

ایمان؛ بیم ناکی می آورد و مومنان نگران رستگاری خود هستند و احتیاط و تواضع و نرمی آورد اما اعتقاد جسارت و سختی و اطمینان و خودبرتربینی نسبت به دیگر اعتقادات ایجاد کند.

مومنان بیش از آنکه متوجه قضاوت درباره دیگران باشند مراقب رفتار و اخلاق و درون و برون خود هستند اما معتقدان به زندگی و سعادت و شقاوت دیگران می پردازند و در پی مطیع کردن و همراه کردن عقاید دیگران با خود هستند.

بقول مشهور در پی اثبات حقانیت مسیحیت نباشید بلکه نشان دهید مسیحی خوبی هستید.

در اینکه اسلام و اهل بیت ویژگی های درخشانی دارند سخن نیست؛ سوال اینجاست که نسبت رفتار ما با اسلام و اهل بیت نیست.

ایمان و دینداری مرز و شکاف ایجاد نمی کند اما اعتقادات ایجاد مرز و جدایی می کند.

دینداران می توانند در خیر عمومی جامعه متکثر سهیم  شوند و با دیگران تعامل می کنند اما اعتقادداران؛ چون خود را حق مطلق و دیگران را باطل می دانند حاضر به مشارکت با عقاید دیگر نیستند.

 ایمان گروی به امری که خودش را نقض می کند تبدیل نمی شود اما اعتقاد گروی به نقض خودش منجر نمی شود؛ بقول قران « نگویید ایمان آوردیم بگویید اسلام آوردیم»

در سنت یهود هم چنین مطلبی هست که دانیال از قول خدا به یهودیان می گوید: من از عبادات شما بیزارم چون ایمان در قلب شما رسوخ نکرده و در رفتار شما صداقت؛ انصاف و مهربانی دیده نمی شود.

اینکه از اعتقادات دینی؛ چه در یهودیت ؛ چه در مسیحیت؛ چه در اسلام؛ ظلم و خشونت برمی آید یعنی از اعتقادات دینی؛ رفتار ضددینی و ضد اخلاقی منتج می شود.

اگر به اسم دین؛ ظلم و تبعیض و فساد انجام شود؛ نشاندهنده جامعه عقیده گرا و اعتقاددار است نه دیندار و برای دفاع از یک عقیده؛ عکس آن عقیده عمل می کند.

نمونه مثل جنگهای صلیبی یا تکفیری؛ نمادهایی از جامعه اعتقاد گراست که به اسم دین که مخالف قتل؛ خشونت و ظلم است این رفتارها اتفاق میفتد و خودش را نقض می کند.

اگر جامعه کوفه و شام؛ یک جامعه ایمان گرا بودند امکان داشت عاشورا اتفاق بیفتد؟

آن جامعه اعتقادگرا بود و یزید بعنوان یک اصل اعتقادی که خروج بر خلیفه حرام است اقدام به کشتار و جنایت کرد و جامعه هم پذیرفت.

سلسله نشست های عاشورا و امروز ما از روز دوم تا ششم مرداد (ششم تا دهم محرم) با همکاری انجمن اندیشه و قلم در کانون توحید برگزار شد. 

لینک مراسم در آپارات:

 

https://www.aparat.com/v/AyoQN

تماس با ما

نشانی: تهران، خیابان ولیعصر ، نرسیده به میدان ونک، مجتمع خورشید، طبقه هفتم، موسسه خیریه مکتب امیرالمومنین(ع)

تلفن: 6-88664823-021 نمابر: 88664823-021

پست الکترونیک: info@maktab-charity.org

Proudly powered by WordPress